آیدین کوچولوآیدین کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

امید من آیدین

خاطرات شمال 98

سری قبل که رفتیم شمال خرداد 94 بود و آیدین 9 ماهه و چیزی از اون روزها یادش نمونده.امسال تابستون تصمیم گرفتیم عازم شمال بشیم و آویناخانم هم این سری همسفرمونه و 20 ماهشه.نمیدونم چیزی یادش بمونه یا نه.در ضمن اولین سفر طولانی بود که با ماشین خودمون میرفتیم.ممنون از بابایی که حدود 1500 کیلومتر ! رانندگی کرد.قبل رفتن من نگران بودم که نکنه تیرماه شمال خیلی گرم باشه و خوش نگذره ،ولی خداروشکر وقتی رسیدیم هوا عالی بود و بچه ها با خیال راحت کلی آب بازی کردن. ابتدای راهمون آزادراه قم کاشان بود که عجب بیابون گرم و خسته کننده ای بود. قرار شد برای شب جمکران بمونیم و فردا صبح به طرف تهران حرکت کنیم. برای اسکان یه اتاق گرفتیم که 12 ...
3 مرداد 1398

ادا بازی

من تصمیم داشتم عکس آیدین رو بفرستم شبکه پویا شاید روز تولدش رو بهش تبریک بگن.تا اینکه دو سه روز پیش خاله الهه بهم گفت سایت برا متولدین مرداد و شهریور باز شده و ما عکس زهرا رو فرستادیم شما هم عکس آیدین رو بفرستید.منم گفتم آیدین بیا ازت یه عکس بگیرم بفرستم.اما طبق معمول اینقدر مسخره بازی درمیاورد که یه عکس درست حسابی نشد ازش بگیرم.آخر سر هم یه عکس از آرشیو سفر کیش فرستادم. تا ببینیم نشون بدن یا نه . جالبه که آوینا خانم هم همینطوره. هروقت میخای ازش عکس بگیری اصلا نمیایسته و آدم رو کلافه میکنه 😘 میگفت سرم میخاره 😂 هرچی میگفتم عادی باش ! قربون این شیطنت هات مادر 🤗 ...
5 تير 1398

کاردستی های جدید

بعد از ساختن خروس کاغذی و ذوق و شوق و تشویق زیاد ما آیدین هرروز بعد از تماشای برنامه مهد پویا کاردستی جدید میسازه که بعضیاش واقعا باحالن.قربون دستای کوچولوت مادر😆 ماهی چراغ راهنمایی این دختره محشره.موهاش رو نخ گذاشته اینو با خمیربازی درست کرده و میگه تلویزیون منه.داره شبکه پویا نشون میده زنبور عسل (چقدر درازه ) مجسمه ( من که نفهمیدم چیه ) هواپیما جوجه طلایی ابر و قطره های بارون و چتر (فدای پسرم) کفشدوزک کرم خودش میگه این بابای که داره فوتبال بازی میکنه( فقط موهاش) بستنی توت فرنگی بالون !! درخت سیب خودش میگه:این...
2 تير 1398

اردی بهشت

بگذار با تو خاطر تقویم گل کند اردیبهشت را تو برایم بهشت کن اردیبهشت کمی از بهشت است ، خنده های تو اما تمامش ... باش ... وقتی تو باشی هر روز از فصل تقویمم اردیبهشت است . لبخند اردیبهشت روی لبهای توست . تو که میخندی برایم زمین چیزی از بهشت کم ندارد ...   ...
6 خرداد 1398

خروس کاغذی !

دیروز آیدین برنامه مهد پویا رو تماشا می کرد و منم آشپزخانه مشغول بودم.صدای تلویریون رو میشنیدم که کاردستی خروس درست کرد.آیدین گفت مامان می خوام خروس درست کنم و برام جالبه که با یه بار دیدن و بدون کمک من خودش این طرح رو درست کرد.وقتی کارم تو آشپزخونه تمام شد با دیدن خروس آیدین چقدر ذوق کردم. تازه رفته بود خروس کاغذی رو به مرغهاش نشون میداد😅 آخه دوتا مرغ واقعی داره. الهی قربونت بشم مامان جون.پسر قشنگم😘   ...
19 ارديبهشت 1398

عاشقانه

این نقاشی رو آیدین کشید و گفت مامان این هدیه برای تو و بابایی.میگه این قلبها یعنی دوستت دارم و بابایی برای تو میفرسته.من و آوینا هم هنوز به دنیا نیومدیم.الهی قربونت بشم نقاش کوچولوی مامان 🤗   ...
26 فروردين 1398

طبیعت گردی

آخرای سال قبل و امسال شکر خدا بارندگی های خوبی داشتیم و همه جا سرسبز و زیبا شده. هرچند نسبت به سال قبل هنوز هوا آنچنان گرم نشده و شکوفه ها با تاخیر باز شدن.چشمه ها و رودهایی که سالهای قبل خشکیده بودن جون تازه ای گرفتن و باصفا شدن.امیدوارم امسال بتونیم زیاد به طبیعت سر بزنیم و از این نعمت های الهی بهره مند بشیم.بچه ها هم حسابی لذت ببرن. اینم چکش چوبی آیدین که پیداش کرد   ...
18 فروردين 1398