آیدین کوچولوآیدین کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

امید من آیدین

آیدین در پارک

یه روز جمعه تصمیم گرفتیم آیدین رو ببریم پارک نزدیک خونمون و این اولین باری بود که آیدین می رفت پارک تا خودش بازی کنه . وقتی رسیدیم از دیدن بقیه بچه ها خیلی ذوق کرد و سوار سرسره  کردیمش و از اون خیلی خوشش اومد مخصوصا سرسره تونلی براش هیجان بیشتری داشت . از تاب اصلا خوشش نیومد و اجازه نداد که هولش بدیم. بعد سوار الاکلنگ شد و از اونم خیلی خوشش اومد به حدی که به زور آوردیمش پایین و برگشتیم خونه . روزهایی که بازی و تحرک بیشتری داره شبها ساعت 11 میخوابه و این خیلی عالیه . من و بابایی تصمیم گرفتیم براش اسباب بازی هایی بخریم که هیجانش رو تخلیه کنه و تحرک داشته باشه مثل تشک بادی و ماشین . اگه خریدیم عکسشو میگذارم . حالا که دیدیم ازپارک خوشش اومد...
22 ارديبهشت 1395

تلفن

آیدین خیلی به تلفن علاقه داره و دوست داره گوشی رو دستش بگیره و با زبون خوش صحبت کنه . الان که شیرین زبون شده قربونش برم گوشی رو برمیداره و میگه : الو دایی کوجایی ؟ الو ننی کوجایی ؟ الو تینا کوجایی ؟  بیشتر هم اسم دایی رو میاره و من میگم آخه مامان با دایی چکار داری ؟ بعضی وقتها هم مجبورم تلفن رو از پریزش در بیارم و بگذارم جلوش چون به تلفن اسباب بازی هم قانع نمیشه و باید تلفن واقعی باشه . اگه جایی هم بریم که تلفنشون دم دست باشه اونجا هم ول کن نیست . اگه اینطور پیش بره در آینده کارمند118 میشه  اینم آیدین پای تلفن ننی ... ...
20 ارديبهشت 1395

غذاخور مامان

آیدین اوایل غذاخور شدنش  اول چند قاشق غذا میخورد و میرفت دنبال بازیگوشی و بعد از مدتی میومد و ادامه غذاخوردن . منم وقتی فهمیدم این رفتار بچه ها طبیعیه اصرار به زوری دادن غذا نمیکردم و منتظر میشدم هر وقت برمیگشت دوباره غذاشو میدادم . از وقتی که رو صندلی ناهار خوری میشینه این مشکل تا حدود زیادی حل شده و غذاش رو کامل میخوره فداش بشم. البته گاهی گوشت میخوره و گاهی نه .جالبه اوایل بهش خامه میدادم ولی الان اصلا دوست نداره در عوض پنیر خوب میخوره. باید به سلیقه بچه احترام  گذاشت و بهش فرصت داد. امیدوارم بچه ای بشه که همه نوع غذا رو بخوره چون بدنش به همه چیز احتیاج داره ...
18 ارديبهشت 1395

خرید در سال نو

تو تعطیلات عید تصمیم گرفتیم بعد از عید دیدنی خونه عمه لیلا بریم فروشگاه و یه مقدار وسیله خرید کنیم . من و آیدین رفتیم داخل ولی بابایی رفت نونوایی کنار فروشگاه نون بربری بخره جاتون خالی . (من نون بربری رو تا گرمه قیچی میکنم و کمی که خنک شد میگذارم فریزر . وقتی بیرون میارم خیلی نرمه و برای صبحونه عالیه مخصوصا  نوع کنجدی و آیدین خیلی دوست داره و با اون نون کره و عسل یا پنیر و عسل خوب میخوره. شما هم امتحان کنین ) داشتم میگفتم : داخل فروشگاه دیدم یه دختر کوچولو سوار سبد خرید شده که جلوش ماشین داشت و من تا حالا این مدلیشا ندیده بودم و فکر کردم مال خود اون خانوادس . از شانس آیدین هم راه افتاد دنبال اونا و هر جا میرفتن میرفت . اسم دختره هم آیلی...
12 فروردين 1395

عیدت مبارک عزیز دل مامان

امروز اول فروردین سال 95 هستش و دومین سالی که  خودت سر سفره هفت سینمون هستی. از دیروز که برات ماهی قرمز خریدیم همش دور تنگ میچرخی و ماهی ماهی میگی. خیلی دوست داری دستت رو داخل تنگ بکنی و ماهی ها رو بگیری اما نمیشه که مامانی . بخاطر شیطونی هات تصمیم گرفتم سفره هفت سین رو صبح روز عید که خوابی پهن کنم . سال تحویل ساعت 8 صبح بود و بابایی از 15 دقیقه پیش شروع به صدازدنت کرد تا بیدار شی ولی تو غرق خواب بودی تا اینکه 5 دقیقه قبل از تحویل سال بیدار شدی و با دیدن سفره هفت سین خواب از چشمات پرید و نمیدونستی از کدوم خوراکیها شروع کنی  یه گاز به گز میزدی و می انداختیش بعد میرفتی سراغ شیرینی ها . میخاستی سیب هفت سین رو بخوری . د...
1 فروردين 1395

آیدین مو قشنگ

امروز آیدین رو برای واکسن 18 ماهگیش بردم مرکز بهداشت . خداروشکر واکسنهاش به خیر و خوشی تمام شد و رفت تا 6 سالگی . همه خانمهای مرکز میگفتن چه موهاش قشنگه پسر مو طلایی . از اول تولدش فقط یه بار تاحالا بابایی موهاش رو کوتاه کرده و حالا شده این . من میگم موهاشو کوتاه کنیم ولی بابایی میگه قشنگن بزار باشه . ولی هم شستنش سخته هم خشک کردنش مخصوصا که الانم هوا سرده . توخواب هم  موهاش عرق میکنه همش نگرانم که سرما نخوره . تصمیم گرفتیم ببریمش آتلیه چندتا عکس خوشگل ازش بگیریم بعد موهاشو کوتاه کنیم . به قول مادرجون موی بلند جلوی رشد بچه رو میگیره. مسئول مرکز بهداشت هم تایید کرد . ...
3 اسفند 1394

شیرین زبون مامان

آیدین عزیز ما زبون باز کرده و شیرین زبونی هاش دل آدم رو می بره . اولین چیزی که گفت کلمه " داد " بود . بعد "دانگو " که نفهمیدیم بالاخره به چی میگفت دانگو . کلمه  " اللاک " رو هم برای الله اکبر و نماز خوندن استفاده میکنه . کلماتی که درست میگه اینان : مامان - بابا - عمه - آب - عمو - نان - نی نی - آجی - دادا - دود - پا - مو  - آهو - داد اینم کلماتی که به زبون خودش میگه و منظورش رو پیدا کردیم الهی قربونش برم عسل مامان  ننا : ننی               للا  : زهرا         ...
14 دی 1394

شب یلدا

                        به صد یلدا الهی زنده باشی                  انار و سیب و انگور خورده باشی                         اگر یلدای دیگر من نباشم                      تو باشی و تو باشی و تو باشی ...
1 دی 1394

کتاب جدید

چون آیدین علاقه زیادی به کتاب داره 4 تا کتاب جدید براش خریدم. خرس کوچولوی بازیگوش رو هم که دفعه قبل پاره کرد دوباره خریدم . خیلی خوشحال شد... ...
25 آذر 1394