سفرنامه مشهد
15 فروردین 1396 آیدین برای اولین بار زائر امام رضا شد. با ذوق و شوق سوار هواپیما شد و کمربندش رو بستم. وقتی هواپیما از زمین بلند میشد آیدین بی حرکت به جلو خیره شد.من نگران شدم و فکر کردم خیلی ترسیده ولی چند لحظه بعد دیدم چشماشو بست و خوابید هم مسیر رفت و هم برگشت تو هواپیما خواب بود و چیزی ندید. فرودگاه مشهد هم چند دقیقه گم شد که سر سفره هفت سین پیداش کردیم. یه اتفاق جالب وقتی سوار اتوبوس شدیم به سمت هتل بریم وقتی چشمش به گنبد امام رضا افتاد با صدای بلند صلوات فرستاد که همه خندیدن و صلوات فرستادن. تو صحنها هم یه دل سیر آب بازی کرد . باغ وحش هم بردیمش که بعد از نیم ساعت براش عادی شد و بیشتر دنبال اسباب بازی بود. هوای مشهد فوق العاده سر...
نویسنده :
مامانی
15:47